تو که می پیچی
تنگ تر می شود
این راه باریکه ی هوا
برای نفس کشیدنم
نپیچ!
بالاتر هم نرو!
اصلا زیباییت پیشکش و ارزانی خودت
برو بپیچ بیخِِ ریشِِ همان ها که دوستت دارند ،
حسرتت را می کشند،
آرزو می کنندت!
اصلا چرا کار دنیا این همه بر عکس است؟
اصلا من کی نیلوفر خواستم؟
.
.
.
کاش علف هرزه ای بودی ،سست ریشه
که دستان خسته ام از پس ات بر می آمدند
یا لا اقل چشمان کم سو شده ام نمی دیدندت
کاش...
اصلا من کی نیلوفر خواستم؟
اصلا چرا کار دنیا این همه بر عکس است؟