-
انتظار...
شنبه 17 اسفندماه سال 1387 23:12
بسم ا... و مجنون اش خواندند " و یقولون انّه لمجنون " ،حال آنکه " و انٌک لعلی خُلُق عظیم " بود پیامبر عظیم الشإن مان! پس قسم خورد پرودگار بر قلم "ن و القلم" و بدان چه می نگارند بدان "و ما یسطرون" که "ما انتَ بنعمةِ ربّکَ بمجنون " و واقعا چه نعمتی والاتر از نبوّت؟؟ که...
-
تو نیلوفری...
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1387 23:55
تو که می پیچی تنگ تر می شود این راه باریکه ی هوا برای نفس کشیدنم نپیچ! بالاتر هم نرو! اصلا زیباییت پیشکش و ارزانی خودت برو بپیچ بیخِِ ریشِِ همان ها که دوستت دارند ، حسرتت را می کشند، آرزو می کنندت! اصلا چرا کار دنیا این همه بر عکس است؟ اصلا من کی نیلوفر خواستم؟ . . . کاش علف هرزه ای بودی ،سست ریشه که دستان خسته ام از...
-
باش...
سهشنبه 6 اسفندماه سال 1387 15:18
بودنت را محتاجم برای بودنم ، فقط حواست باشد تمام مفرد ها را حذف کنی! تمام حالات مفرد فعلم را ! مگر نگفته نظرش به جماعت است؟ نظرت با نظرش؟ ؟؟؟ پاک قاطی پاتی شده ام این روزها ، باش . . .
-
...
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1387 16:24
برموج های بلندِ سرخ یک قایق غریب زیر وزنِ سربی ِ ابری مست یک سر نشین که تویی ،مجروح آن دیگری که منم ،بی دست عبدالرضا فریدزاده
-
من و تو
یکشنبه 22 دیماه سال 1387 22:23
من تو را تو مرا انگار مسخره کرده ایم همدیگر را من تو را گم کرده ام لا به لای رنگ های سیاه و سفیدِ این دنیا تو مرا رها کرده ای در بین این هیاهو و آن غوغا من تو را شرمنده ام به مولا تو مرا دریاب در وانفسای این دنیا
-
کربلایی دیگر
شنبه 14 دیماه سال 1387 15:33
تو را ما چشم در راهیم اما نه فقط شباهنگام، که هر روز ،هر شب ،هر دم ،هر باز دم. تو را ما چشم در راهیم در هر آغوش ،هر بوسه،هر شادی ،هر لبخند . تو را ما چشم در راهیم به هر ظلم ،هر اشک ،هر آه ،هر فغان ، هر کودکی که زیر آوار دفن می شود ،هر عروسی که نو عروس بیوه می شود ،هر مادری که بی فرزند ،هر کودکی که یتیم ،هر پدری که...
-
اهل کحایی؟؟
جمعه 13 دیماه سال 1387 20:30
آهِ مجسم ،داغ ِ دل ،تکثیر ِ حسرت تکرار ِ هق هق نیستی ،اهل ِ کجایی؟ یک شب شد از کابوس رویایت مچاله؟؟! از این خلایق نیستی اهل کجایی؟ لم داده ای آسوده بر نرمای غفلت مال حقایق نیستی ،اهل کجایی؟ هستی-تو را می بینم-اما پیش از این رنج در این دقایق نیستی ،اهل کجایی؟ جز وصله ی ناجور یا زخم ناسور آیینه ی دق!! نیستی اهل کجایی؟...
-
می آید
جمعه 13 دیماه سال 1387 16:35
آنکه وعده اش را داده اند به ما از خیلی قدیم های دور در راه است ، می آید. آنکه آخرین منجی عالم است و چشمِ امیدِ همه ی مظلومین و ستم دیدگان عالم به اوست ، در را ه است ، می آید . وعد الله الذی ضمِنه ، در راه است ، می آید روزی . تو فرج بخوان او می آید. ضمانت خدا که شوخی بردار نیست!
-
روشن سازی یا همان شفاف سازی!!!
جمعه 13 دیماه سال 1387 14:35
در موردِ پست قبل نه،قبلش هم نه ،قبل ترش ابهاماتی بوجود آمده بود ،البته برای آنان که مرا از نزدیک تر می شناسند! به صورت کلی روشن سازی می کنم: منظور اصول گرایی اصلاح طلبانه است! شنیده اید که: مقام معظم رهبری: اصولگرایی اصلاح طلبانه از مبانی معرفتی اسلام برخاسته ، با اصلاح روشها بصورت روز به روز و نو به نو و چیزی شبیه به...
-
وعده ی الهی
پنجشنبه 12 دیماه سال 1387 17:00
و در کتاب خبر دادیم که شما بنی اسرائیل دو بار حتما در زمین فساد و خونریزی می کنید و تسلط و سرکشی سخت ظالمانه می یابید(4)پس چون وقت انتقام اول فرا رسد بندگان سخت جنگجو و نیرومند خود را بر شما بر انگیزیم تا آنجا که در درون خانه های شما نیز جستجو کنند و این وعده ی انتقام حتمی خواهد بود(5)_سوره ی اسراء آیه ی 4 و5_ باری...
-
آی غزه...
یکشنبه 8 دیماه سال 1387 00:35
خواستم... گریه ام ولی امان نمی دهد . . .
-
بدون شرح
یکشنبه 8 دیماه سال 1387 00:01
بین خودمان بماند، در این بالا و پایین ها ی سیاسی، انگار کمی تا قسمتی زیاااد دارم یواش یواش اصول گرا می شوم ، شده ام شاید شاید . . .
-
این یلدا ،خورشیدِ پشتِ ابر را می خواند ...
شنبه 30 آذرماه سال 1387 21:06
خواستم بگویم: یلدای ما هیچ گاه روی ماهِ خورشید را نخواهد دید،اگر شما نیایی ! دیدم، خورشید که خودِ خودِ شمایید ،و روی خورشیدیِ شما بسیار از ماه ،ماه تر است قطعا! پس، یلدا همچنان ،یلدا می ماند ، تا ، چشمش به جمال شما روشن شود ، می دانم ، آنقدر آن سحر روشن است و ناب، که یلدا محو آن سحر خواهد شد، و تمام آدمهای این یلدا ،...
-
آویزان این در شده اند دست ها و دل ها!
شنبه 30 آذرماه سال 1387 14:05
هر جا که باشیم ،دستمون آویزونه ،دیر یا زود ،بی واسطه و با واسطه ،دستمون آویزونه از این در! از این در طلاییِ مستطیل شکل، سفید و سیاهش فرقی نداره، فقط مهم این دسته که آویزونه! دست هم اگه نباشه ،دل آویزونه . دست آویزونه از این در طلایی و دل هم ! چشم هم خیره شده از پی امیدش به تو ، به بالا، به اول و آخر همه ، از هر جا ،با...
-
صدای لبیک،هنوز می آید...
جمعه 29 آذرماه سال 1387 20:30
صحرای محشری ست بر پا هر سال ، فقط طنین صور اسرافیلش لبیک های مدام است . هر سال تکرار می شود هر سال تکرار می کند ، هنوز می شود ، هنوز راه هست ، هنوز فرصت هم ، برگرد ! برگرد! برگرد تا این هنوز ها،هنوز هست، برگرد تا این طنین ها جاری ست، برگرد تا هنوز برای آخرین بار ننواخته صورش را ، برگرد . . .
-
منِ بی تو ،خیلی دور...
پنجشنبه 28 آذرماه سال 1387 15:59
خیلی دور ،خیلی نزدیک ...این خیلی دور های خیلی نزدیک...این من ،خیلی دور...این تو خیلی نزدیک...این نزدیکی های کوتاه ،این دوری های دور ،طویل ...این من ،این تو ...این تو خیلی نزدیک ،حتی من حبل الورید! این منِ ِ دور،گم شده،دور،این منِ ِ بی تو ...این من ِ من ،این گمشده از من ِ تو ،این من ...این تو ...خیلی دور ،خیلی نزدیک
-
غدیر یعنی ابتدای راه عشق...
چهارشنبه 27 آذرماه سال 1387 17:21
پیمان حق شکستند چشم از غدیر بستند شقایقم شکستند . . . عیدتون مبارک!شاد باشید در این عید :)
-
ق ر ب ا ن
دوشنبه 18 آذرماه سال 1387 12:49
هر روزی که یک اتفاقی ،خبری ،ستمی جانم را روحم را و لحظات عمرم را زجر می داد ،می آشفت پندارم این بود که دارم ،قربانی ات می شوم، چه خوب... آرام می شدم ،چه خوب و حالا تازه فهمیده ام که ،خیلی راه باید خیلی عجز و لابه و التماس باید تا شاید تا شاید قبول کنی فقط کمی ،ذره ای قربانی ات شوم خیلی باید...تا شاید تا شاید . . .
-
لبیک
یکشنبه 17 آذرماه سال 1387 20:51
صدای لبیک می آید! صدای لبیک می آید... من هم مثلا تصمیم می گیرم لبیک بگویم بخوابم ،لبیک بگویم بیدار شوم، لبیک بگویم بخندم ،بگریم،بخوانم ،لبیک بگویم نفس بکشم ،لبیک بگویم . . . اما همه ی این ها مثلا لبیک است . لبیک که نیست! هر بار یک چیزش را فراموش می کنم یک بار سبحان الله اش را یک بار الحمد لله اش را یک بار لااله الا...
-
این هفته بدون شهروند امروز سخت گذشت!!!
چهارشنبه 29 آبانماه سال 1387 11:02
گرچه بعد از شماره یکی مونده به آخر که مربوط به ویژه نامه ی آقای لاهوتی بود حدس می زدم این اتفاق رو اما از همون وقتی که یه لینک از این سایت خوندم که خبر از شایعه های توقیف این نشریه می داد به شدت ناراحت شدم!نه به خاطر اینکه روز به روز وضعیت آزادی های رسانه ای خراب تر می شه و از این جور چیزا،که به همه شون تو این سه سال...
-
دوست داشتنی ترین وبلاگ های من
دوشنبه 20 آبانماه سال 1387 15:57
وبلاگ این خانوم و همچنین وبلاگ این آقا رو خیلی دوست دارم ! وبلاگ این خانوم رو از این جهت که ،با خوندنش به یاد میارم ،یه زمانی عااااشق جامعه شناسی بودم و به خاطرش از بهترین دوستام دور شدم و پر خاطره ترین مدرسه و دوست داشتنی ترین درسامو رها کردم.می فهمم که هنووز هم خیلی به این مسائل علاقه دارم . هول برم می داره که خیلی...
-
یس می خوانم هر شب ،برای شما!
چهارشنبه 15 آبانماه سال 1387 11:19
حاج آقا یادتونه وقتی بچه بودیم ، فاطی اوریون گرفت، خییییلی حالش بد شد؟ حتی دکتر ها هم نمی دونستن می تونن خوبش کنن یا نه! یادمه ننه از شما خواست تا رو گلو و لپ های باد کرده ی فاطی یه دعایی رو بنویسین!!!یادم نیست چه دعایی بود !یادمه با اینکه خیلی میلی به این کار نداشتین و دعا کردن رو کافی می دونستین این کارو کردین!یادمه...
-
سرم درد می کنه
سهشنبه 14 آبانماه سال 1387 21:56
بارون می باربید گردنمو خم کرده بودم, سرمو گذاشته بودم روی شونم طرف راست سرم درد می کرد بارون تند تر شد برف پاکن رو تند نکردم,گفتم غنیمته!!!یه کم خوب تماشاش کنم... چشمم خیره به چراغ ترمز ماشین جلویی بود, ترافیک بود با دو تا دستام فرمون رو از وسط محکم گرفته بودم ,به این خیال که همه چیز تو دستمه زیر چشمی هر از چند گاهی...
-
هوای گریه
سهشنبه 23 مهرماه سال 1387 22:03
سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای آهسته می تراود از این غم ترانه ای باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست دارم هوای گریه خدایا بهانه ای
-
صلوات پارک
شنبه 20 مهرماه سال 1387 16:14
وقتی محل کار آدم تو یه خیابون شلوغ و یه طرفه باشه و با وجود هزار تا بانک پیدا کردن جای پارک از محالات!صلوات پارک خیلی جواب می ده.به شرطی که مثل من از ذوق زیاد اینکه یه جای کوچیک پیدا کردین یادتون نره بقیه ی صلوات ها رو بفرستید ،چون اون موقع تکمیل شدن نعمت الهی جای پارک مو کول می شه به بعد از اینکه با مشقت بسیار و عرق...
-
رحمت
سهشنبه 9 مهرماه سال 1387 14:30
"هچ کس به بهشت نرود مگر به رحمت خدا.عرض کردند حتی شما؟فرمود حتی من.مگر خدا مرا مشمول رحمت خویش گرداند" پیامبر خدا ص/ منتخب میزان الحکمه/ب 22 خدایا ما رو بی رحمتت رها نکن.
-
م ا د ر
پنجشنبه 4 مهرماه سال 1387 14:11
گاهی بعضی از اتفاقات باعث می شن بیشتر قدر نعمت بدونم!!!و شکر نعمت به جا بیارم...
-
بعد از مدت ها
یکشنبه 10 شهریورماه سال 1387 10:00
بیش از هر وقت دیگه ای هم احتیاج به نوشتن دارم و هم مطلب واسه نوشتن!!!اما کمتر از هر وقت دیگه ای فرصت دارم !!! پی نوشت :وقت افطار و سحر از دعا فراموشم نکنید
-
خرمشهر...خونین شهر...خرمشهر یا خرم شهر؟؟؟
پنجشنبه 2 خردادماه سال 1387 23:39
"فتح خرمشهر فتح خاک نیست، فتح ارزشهای اسلامی است. خرمشهر شهر لاله های خونین است. خرمشهر را خدا آزاد کرد." از بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی ، امام خمینی (قدس سره) نامش خرمشهر بود. شهریور 1359،نامش خونین شهر شد . خون ،مرگ ،جنگ و درد را به یکباره دید! غیرت ،حماسه ،دلاوری ،رشادت و شهادت را آفرید . عشق را با زبان شهادت...
-
یاد استاد
پنجشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1387 13:21
سلام استاد ! امروز دوازدهم اردیبهشت ،سالروز عروج مطهر شماست ! روزی که رهبر کبیر انقلاب فرمود در سوگ شخصیتی نشسته است که او را حاصل عمر ،پاره ی تن و فرزند برومند خویش می داند ! -یادنامه ی استاد شهید مرتضی مطهری،چاپ60- روزی که علامه طباطبائی در پیامی عزیز ترین شاگرد خویش را اینگونه توصیف می کند :«یک شخصیت علمی و فلسفی...